دستایی که از عصر میلرزه رو زور میکنم که چند خطی بنویسن! نمیشه ننوشت از حالی که بده

اونم وقتی که کسی نیست که براش حرف بزنی

و حتی اگرم باشه دردی دوا نمیشه دلی که تنگه که گشاد نمیشه

چند روزی بود که به طرز عجیبی دلتنگش بودم و براش بی قرار! دیشب که دلو به دریا زدم دوستش گفت که تو یه خفت گیری خیابونی گوشیشو ازش گرفتن

گفت حالش خوبه ولی از همون لحظه که بهم گفت حال من بده

تصور میکنم که چقدر ترسیده؟ چقدر ممکنه آسیب دیده باشه؟ چقدر اذیتش کرده؟!

من موندم و گریه ای که از دیشب بند نمیاد و حالی که لحظه به لحظه بدتر میشه

و یه عالمه درسی که تلنبار شده 

پس ما کی حالمون خوب میشه جمشید؟!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دخترانه هاي من Marina راهنماي سفر car vc-startup خدمات سئو در کرج Yolanda ثبت پایتخت 396 دیزل ژنراتور ناب دانلود آهنگ هاي جديد و زيبا از خوانندگان ايراني وخارجي