معده! هوی معده با توام

امشب داری پدر منو سر هیچ و پوچ درمیاری یه برگر و چار تا جمله ناراحت کننده که انقد هوچی بازی نداره بچه

دو تا پنتوپرازول ناقابل بهت هدیه نکردم که اینجوری دهنمو سرویس کنی که

احمق

خب بیخیال این کار خودشو میکنه

سلام و عرض ادب 

حالم بهتره! معده با تو نبودم! بقیه حالتامو گفتم

بله حالم بهتره و احساساتم تحت کنترله 

روز سخت و جانکاهی در پیش دارم و تا الان که ساعت سه و سی و هفت دقیقه ی صبحه چشم رو هم نذاشتم

گفتم کمی اینجا بنویسم تا از تشویشم کم بشه و شاید خواب با چشمام آشتی کنه

کتابی که جدیدا دارم میخونم و البته نه خیلی جدید چون کند پیش میرم و بینش سری به بقیه کتابامم میزنم! چی داشتم میگفتم اصلا! اسم کتاب کوتوله ست

و خب راستشو بخوای قرار بود ما از کوتوله بدمون بیاد و با عقایدش مخالف باشیم ولی باورت نمیشه که این کوتوله چه نابغه ایه حالا قراره این کوتوله پادشاه بشه و من تا سر جنگ خوندمش

حالا بعد جنگ همه چی قراره وحشیانه تر شه که خب اگه کتاب خوبی بود و نصفه ولش نکردم میام برات میگم‌

گفتم نصفه یاد مرشد و مارگاریتا افتادم و اون همه جذابیتی که داشت و یهو انقدر برام نچسب شد که الان جلدشم نمیتونم تحمل کنم!!! آره دیگه مثه آدما! ه همیشه شبیه من بود تو این مورد 

یه وقتایی به حد مرگ از یکی بدمون میاد و بعد یه مدت عاشقش میشیم و گاهی بالعکس این اسمش عدم ثباته و اصنم چیز خوبی نیست ولی وقتی وجود داره دیگه نمیشه چشم پوشید

میتونیم کم کم روش کار کنیم تا به مرحله ای برسیم که از همه فقط متنفر باشیم و هیچوقت از هیشکی خوشمون نیاد :)))

جهان فاسد مردم را بریز دور و در این دوری به عطر نافه ی خود خو کن داداش

خب من برم اگه معده بذاره بخوابم

شب بخیر 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اخبار سینمای ایران و جهان طلا موزیک زندگی جاریست... مجله پوست، مو، زیبایی، لاغری، جراحی پلاستیک، تغذیه و زنان و زایمان همیار فایل خدمات تبلیغات و چاپ کلمه blog irani * شیراز - 94 * صنایع در استان مرکزی و راک Farhad Azish